مغز انسان، این شگفتی پیچیده طبیعت، گویی در نگهداری برخی خاطرات گزینشی عمل میکند. تحقیقات علوم اعصاب نشان میدهد که توهینها و تجربههای منفی میتوانند تا دو دهه در ذهن ما حک شوند، اما تعریفها و لحظات شیرین بهسرعت، گاهی در کمتر از یک ماه، از خاطرمان میروند. این پدیده که از آن با عنوان […]
مغز انسان، این شگفتی پیچیده طبیعت، گویی در نگهداری برخی خاطرات گزینشی عمل میکند. تحقیقات علوم اعصاب نشان میدهد که توهینها و تجربههای منفی میتوانند تا دو دهه در ذهن ما حک شوند، اما تعریفها و لحظات شیرین بهسرعت، گاهی در کمتر از یک ماه، از خاطرمان میروند. این پدیده که از آن با عنوان سوگیری منفی مغز یاد میشود، ریشه در تکامل انسان دارد و همچنان بر رفتار و احساسات ما اثر میگذارد.
سوگیری منفی چیست؟
مغز ما بهگونهای طراحی شده که به تهدیدها و خطرات توجه بیشتری نشان دهد. این ویژگی در دوران پارینهسنگی به انسانهای اولیه کمک میکرد تا از خطرات محیطی مانند شکارچیان یا موقعیتهای مرگبار دوری کنند. سوگیری منفی مغز باعث میشود که تجربههای منفی، مانند توهین یا انتقاد، تأثیر عمیقتری نسبت به لحظات مثبت، مانند تعریف و تمجید، بر ذهن ما بگذارند.
بر اساس یافتههای پژوهشگران، وقتی فردی با توهین یا انتقاد مواجه میشود، آمیگدالا – بخشی از مغز که مسئول پردازش احساسات است – واکنشی قوی نشان میدهد. این واکنش، فعالیت الکتریکی شدیدی را در مغز ایجاد میکند که به ثبت عمیقتر آن تجربه در حافظه منجر میشود. در مقابل، تعریفها و تحسینها، هرچند خوشایند، واکنشهای موقتی در مراکز پاداش مغز ایجاد میکنند که بهسرعت محو میشوند.
چرا توهینها ماندگارترند؟
تصور کنید در یک جمع، یکی از دوستانتان جملهای آزاردهنده به شما میگوید. این جمله ممکن است سالها در ذهنتان تکرار شود، حتی اگر خودتان نخواهید. در مقابل، تعریف صمیمانهای که همان روز دریافت کردهاید، شاید چند هفته بعد بهکلی از یادتان برود. دلیل این تفاوت در نحوه پردازش مغز نهفته است.
مطالعات نشان دادهاند که تجربههای منفی، بهدلیل شدت عاطفیشان، مسیرهای عصبی قویتری در مغز ایجاد میکنند. این مسیرها به مرور زمان تقویت میشوند و به همین دلیل، خاطرات منفی مانند توهینها یا شکستها بهسختی از ذهن پاک میشوند. در مقابل، لحظات مثبت، چون کمتر با بقای ما مرتبط بودهاند، تأثیر کمتری بر حافظه بلندمدت دارند.
تأثیر سوگیری منفی بر زندگی روزمره
سوگیری منفی مغز تنها به توهینها محدود نمیشود. این ویژگی بر تصمیمگیریها، روابط اجتماعی و حتی سلامت روان ما اثر میگذارد. برای مثال، ممکن است در محیط کار، یک انتقاد کوچک از رئیستان را ماهها به خاطر بسپارید، اما تعریف او از عملکردتان را بهسرعت فراموش کنید. این موضوع میتواند به کاهش اعتمادبهنفس یا افزایش استرس منجر شود.
علاوه بر این، سوگیری منفی میتواند در روابط عاطفی نیز مشکلساز شود. زوجهایی که روی حرفها یا رفتارهای منفی یکدیگر تمرکز میکنند، ممکن است بهسختی بتوانند لحظات مثبت رابطهشان را به خاطر بیاورند. این چرخه میتواند به سوءتفاهم و دوری عاطفی منجر شود.
چگونه با سوگیری منفی مقابله کنیم؟
هرچند سوگیری منفی مغز بخشی از طبیعت ماست، اما راههایی برای کاهش تأثیر آن وجود دارد. در ادامه چند راهکار عملی پیشنهاد شده است:
۱. تمرکز بر لحظات مثبت
برای مقابله با سوگیری منفی، میتوانید آگاهانه روی تجربههای مثبت تمرکز کنید. نوشتن روزانه سه چیز مثبت که در طول روز تجربه کردهاید، میتواند به تقویت حافظه مثبت کمک کند.
۲. تمرین ذهنآگاهی
تمرینهایی مانند مدیتیشن و ذهنآگاهی به شما کمک میکنند تا از چرخه افکار منفی خارج شوید و بهجای آن، روی لحظه حال تمرکز کنید.
۳. بازسازی شناختی
وقتی با توهین یا انتقادی مواجه میشوید، سعی کنید آن را از زاویهای دیگر ببینید. آیا این انتقاد واقعاً به شما مربوط است یا بازتابی از حالوهوای گوینده آن است؟ این روش میتواند شدت تأثیر منفی را کاهش دهد.
چرا این موضوع اهمیت دارد؟
درک سوگیری منفی مغز نهتنها به ما کمک میکند خودمان را بهتر بشناسیم، بلکه میتواند روابطمان را بهبود بخشد و به سلامت روانمان کمک کند. وقتی بدانیم مغز ما بهطور طبیعی به سمت منفیگرایی گرایش دارد، میتوانیم آگاهانه برای متعادل کردن این گرایش تلاش کنیم. این آگاهی به ما امکان میدهد تا از تأثیر طولانیمدت توهینها بکاهیم و لحظات مثبت زندگیمان را پررنگتر کنیم.
در نهایت، مغز ما ممکن است برای بقا طراحی شده باشد، اما این ما هستیم که میتوانیم با تمرین و آگاهی، آن را به سمت شادی و آرامش هدایت کنیم. بهجای اینکه اجازه دهیم توهینها سالها در ذهنمان بمانند، میتوانیم با تمرکز بر نکات مثبت، داستان زندگیمان را خودمان بنویسیم.