کشاورزی، ستون فقرات امنیت غذایی کشاورزی نهتنها یک شغل، بلکه ستون فقرات امنیت غذایی هر کشوری است. در ایران نیز این بخش همواره نقش حیاتی در تأمین نیازهای اساسی مردم داشته است. اما به نظر میرسد این ستون محکم، در حال ترک خوردن است. اخیراً فتحالله توسلی، نماینده مجلس از همدان، از بیمدیریتی و بیکفایتی […]
کشاورزی، ستون فقرات امنیت غذایی
کشاورزی نهتنها یک شغل، بلکه ستون فقرات امنیت غذایی هر کشوری است. در ایران نیز این بخش همواره نقش حیاتی در تأمین نیازهای اساسی مردم داشته است. اما به نظر میرسد این ستون محکم، در حال ترک خوردن است. اخیراً فتحالله توسلی، نماینده مجلس از همدان، از بیمدیریتی و بیکفایتی در وزارت جهاد کشاورزی خبر داده است. او به مشکلاتی مانند عدم تأمین سموم در آستانه فصل بهار و ناتوانی در مدیریت محصولات استراتژیک مانند سیبزمینی، گندم و برنج اشاره کرده است. این موضوع نهتنها کشاورزان را نگران کرده، بلکه امنیت غذایی کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
۱. بحران سموم: کشاورزان در آستانه فصل بهار چه میکنند؟
یکی از مهمترین چالشهایی که توسلی به آن اشاره کرده، عدم تأمین بهموقع سموم است. سموم کشاورزی مانند یک سپر دفاعی برای محصولات عمل میکنند. بدون آنها، آفات و بیماریها به راحتی میتوانند کل محصولات را نابود کنند.
- نگرانی کشاورزان:
کشاورزان در آستانه فصل بهار، زمانی که نیاز به سمپاشی بیشتر است، با کمبود سموم مواجه شدهاند. این موضوع نهتنها آنها را نگران کرده، بلکه ممکن است منجر به کاهش کیفیت و کمیت محصولات شود. - تأثیر اقتصادی:
اگر این مشکل بهموقع حل نشود، خسارات اقتصادی سنگینی به کشاورزان وارد خواهد شد. این موضوع میتواند حتی بر قیمت محصولات در بازار نیز تأثیر بگذارد و فشار بیشتری بر دوش مصرفکنندگان بگذارد.
۲. مدیریت ناکارآمد محصولات استراتژیک: چرخه معیوب
توسلی همچنین به ناتوانی وزارت کشاورزی در مدیریت محصولات استراتژیک مانند سیبزمینی، گندم و برنج اشاره کرده است. به گفته او، هر فصل با چالش جدیدی مواجه هستیم:
- فصل سیبزمینی، چالش سیبزمینی:
در فصل برداشت سیبزمینی، با مشکلاتی مانند کمبود انبار و نوسانات قیمت مواجه میشویم. - فصل گندم، چالش گندم:
در فصل گندم، مشکلاتی مانند تأخیر در خرید تضمینی و نبود برنامهریزی مناسب برای ذخیرهسازی به چشم میخورد. - فصل برنج، چالش برنج:
در فصل برنج نیز با مسائلی مانند کمبود آب و نبود حمایت کافی از کشاورزان روبرو هستیم.
این چرخه معیوب نشاندهنده نبود یک استراتژی بلندمدت و پایدار در بخش کشاورزی است.
۳. ریشهیابی مشکلات: چرا وزارت کشاورزی ناتوان است؟
برای حل این مشکلات، ابتدا باید ریشههای آن را شناسایی کنیم. برخی از دلایل اصلی این بیمدیریتی عبارتند از:
- ضعف در برنامهریزی:
به نظر میرسد وزارت کشاورزی برنامهریزی دقیقی برای تأمین نیازهای کشاورزان ندارد. این موضوع باعث میشود هر ساله با مشکلات تکراری مواجه شویم. - عدم هماهنگی بین بخشی:
هماهنگی ضعیف بین وزارت کشاورزی و سایر سازمانهای مرتبط نیز یکی از دلایل اصلی این مشکلات است. - نبود زیرساختهای لازم:
زیرساختهای کشاورزی در کشور ما قدیمی و ناکارآمد هستند. این موضوع مدیریت محصولات را با دشواریهای زیادی مواجه میکند.
۴. راهحلهای پیشنهادی: چگونه میتوان این مشکلات را حل کرد؟
برای حل این مشکلات، نیاز به اقدامات عملی و فوری داریم. برخی از راهحلهای پیشنهادی عبارتند از:
- تقویت برنامهریزی:
وزارت کشاورزی باید با برنامهریزی دقیقتر و توزیع بهموقع منابع، از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کند. - ارتقای زیرساختها:
سرمایهگذاری در زیرساختهای کشاورزی، از جمله سیستمهای آبیاری مدرن، انبارداری و حملونقل، میتواند به بهبود مدیریت محصولات کمک کند. - حمایت از کشاورزان:
ارائه تسهیلات و حمایتهای مالی به کشاورزان میتواند به آنها کمک کند تا با چالشهای پیشرو بهتر مقابله کنند.
۵. تأثیرات بلندمدت: امنیت غذایی در خطر است
اگر این مشکلات بهموقع حل نشوند، تأثیرات بلندمدتی بر امنیت غذایی کشور خواهند داشت. کاهش تولید محصولات استراتژیک میتواند منجر به افزایش قیمتها و وابستگی بیشتر به واردات شود. این موضوع نهتنها بر اقتصاد کشور تأثیر میگذارد، بلکه میتواند باعث نارضایتی عمومی نیز شود.
📌 نتیجهگیری: آیا زمان تغییر فرا رسیده است؟
بیمدیریتی در وزارت کشاورزی نهتنها کشاورزان را نگران کرده، بلکه امنیت غذایی کشور را نیز تهدید میکند. برای حل این مشکلات، نیاز به عزم جدی و اقدامات عملی از سوی مسئولان داریم. سوال اینجاست: آیا زمان آن نرسیده که رویکردمان را نسبت به بخش کشاورزی تغییر دهیم و از این ستون محکم امنیت غذایی بهتر محافظت کنیم؟